بزرگ شکم. (ناظم الاطباء). بزرگ شکم. شکم گنده. بطین. بطن. مبطان. منفوخ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مجوف. طحامر، اعجز. (منتهی الارب). رجوع به شکم و کلان شود
بزرگ شکم. (ناظم الاطباء). بزرگ شکم. شکم گنده. بطین. بطن. مبطان. منفوخ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مجوف. طحامر، اعجز. (منتهی الارب). رجوع به شکم و کلان شود
بزرگ شدن: امیر چنان کلان شد که همه شکار بر پشت پیل کردی. (تاریخ بیهقی). هر خردی از او شد کلان و او خود زی عقل نه خرد است و نه کلان است ناصرخسرو. بود همچون گوشتی کزوی گرفتی مار، خورد گشت از اینسان چون کلان شد مارخور لکلک بچه. سوزنی. و رجوع به کلان و دیگر ترکیبهای آن شود
بزرگ شدن: امیر چنان کلان شد که همه شکار بر پشت پیل کردی. (تاریخ بیهقی). هر خردی از او شد کلان و او خود زی عقل نه خرد است و نه کلان است ناصرخسرو. بود همچون گوشتی کزوی گرفتی مار، خورد گشت از اینسان چون کلان شد مارخور لکلک بچه. سوزنی. و رجوع به کلان و دیگر ترکیبهای آن شود